عزيزم سلام حالت كه خوبه ان شا الله؟

من سعي ميكنم بيشتر بهت سر بزنم......خيلي مراقب خودت باش گلم.

سکوتت قابل احترام و قابل درک هست. ري را عزيزم به ياد دارم که نوشته بودي غم بزرگي که بر تو وارد شد روحت را صيقل داد و بزرگترت کرد... بيا و از ديدگاههاي جديدت برايمان بگو. برايمان از خودت از افکارت و از روزمرگيهايت بنويس و ما را شريک غصه ات بدان. غر بزن همچنان که خيلي از ماها اين کار را ميکنيم...

فاطي جان عكس طاها رو گذاشتم.

سلام ... قبل از اين که شروع به خوندن وبلاگ ها کنم و با داستان هاي زندگيا آشنا بشم فکر مي کردم که بدترين و سخت ترين مصيبت به من وارد شده و از دست دادن سه تا جنين قبل از به دنيا اومدنشون يادآوريش هم منو آزار مي داد ولي حالا که توي وبلاگ ها اين همه مصيبت مي بينم شاکر خدا هستم و اين بار غم هاي منو خيلي سبک مي کنه هرچند از خوندن و ديدن اين همه مصيبت و سختي توي زندگيا خيلي ناراحت و دلشکسته مي شم ولي مي بينم که خدا اگه بخواد انسان ها را امتحان کنه از اين سخت تر هم مي تونه پس بايد در هر شرايطي شاکر خدا باشيم ... مصيبت و مشکل شما هم خيلي سخت و بزرگه ولي دلم مي خواد اين وبلاگ رو هم بخونيد تا ببينيد مصيبت از اين بزرگتر هم وجود دارد و هم براي اين کوچولو دعا کنيد چون دعاي انسان هاي دلشکسته در حق انسان هاي محتاج دعا بيشتر مستجاب مي شه التماس دعا http://goorban.blogfa.com/

و شايد ادامه ء حرفاهايي كه بر دل مانده و نميتوان گفت!!!

سكوت سرشار از سختان ناگفته است و كلي احساس ها و حالهاي خوب!

مثل من كه همه حرفام رو وقتي ديدمت خوردمو يادم رفت ، شايد چون يه احساس خجالت و شرمندگي باهام بود كه خيلي دوست بيمعرفتي بودم . نميدونم هرچي بود دلم ميخواست فقط نگات كنم !

و اميرعلي كه نديدمش و از اينكه مبادا باز ناراحتت كنم نخواستم عكساشو ببينم ...

و اتاقش كه دلم رو ياد روزايي انداخت كه خيلي سخت بود و من دوسشون نداشتم ...

برگشتم با عشق و شور و انرژي دوباره [رضايت]
آپيدم[زبان]
راستي ســــــــلام [لبخند]

اشتباه شد عزيزم ....ببخشيد لينكم كردي....خصوصي داري ....

خوب بنويس عزيزم .....ولي سكوتت هم زيباست .

يه آپ درست حسابي بكن دختر خوب

كلي دلمون برات تنگيده

كاش مي نوشتي عزيز دلم كاش مي نوشتي

مي دانم چه حسي ئار يمي دانم خوب مي فهمم

در مورد عكس ها هم شما امر بفرماييد بنده ميل ميكنم

كاش به جز سكوت چيزي مي نوشتي