نميدوني چي كشيدم تا خوندم همه نوشتهات و به خدا نمي دوني

تا يك ساعت فقط گريه ميكردم چند بار اومدم تايپ كنم نتونستم اشكام ميريخت رو صفحه كليد و نمي ديدم داغون شدم من اولين باره ميام وبت و متاسفانه اولين بار با اين نوشته بر خورد كردم همه ما مادريم و ميفهميم چي كشيدي خيلي سخته خيلي به وسعت همه اسمون سخته خدا يك صبر عظيم به وسعت كوهها بده بهت خانمي حتما صلاحي بوده حتما خدا نميخواسته اين فرشته ناز و كوچولومون اينجا زجر بكشه

ياد خواهر يكي از دوستام افتادم البته اون با هزار بد بختي باردار شد ولي بچش دو ماه در اين دنيا موند و رفت نميدوني چه جشني گرفتند وقتي فهميدن بارداره وقتي دنيا اومد كلي مهموني و ديگه از حرف گذشته فك كن بچه وقتي به يك سرما خوردگي كه عفونت و همراش اورده بود و بدن نازك و ظريفش نتونست تحمل كنه واسه هميشه رفت چي كشيدن ولي خدا خيلي بزرگ بود من نميخوام بگم چه اومد سر اين خونواده اصلا ياد اوريش واسه خودمم عذابه..ولي باورت ميشه اين خونواده كه بعد 10 سال با دكتر و دوا حامله شده بود درست بعد فوت دختر نازشون سه ماه بعد به طور معجزه اسايي بار دار شد همه تو شوك بودن و نگراني الان دخترشون مدرسه ميره و يك داداش خوشگلم خدا دو سال بعد داد بهشون دو تاشون خيلي زرنگ و تيز هوشن مخصوصا اولي كه به گفته مامانش بي نهايت شبيهه بچه از دست رفتشون هستش..ببين خدا چه مهربونه من از صميم قلب برات اروزي صبر و سلامتي ميكنم از خدا ميخوام بهترين و بهترين و بهترين چيزها رو سر راهت بزاره ...توكلت به خدا ري راي عزيزم..