دوست ناشناسم
هيچ وقت فكر كردي كه خدا به خيلي از ادما اصلا بچه نميده؟ميدوني من هم فعلا جزء همين دسته ام.من با وجود همه نااميدي هايي كه در درمانم داشتم اميدوارم.حالا خدا رو شكر كن كه مشكل ناباروري نداري.خدا رو شكر كه باردار ميشي.اگه اينبار نشد هزار بار ديگه اين شانس رو داري.در ضمن اصلا با خواست خدا سر جنگ نداشته باش.عزيزم.تو بزودي مادر ميشي.فرزند قبلي تو زندگي اش را در اون دنيا ادامه ميده اين خواست خداي تو هست به اين خواسته احترام بگذار.به اميد خبر هاي خوش
نميدونم چرا فکر ميکردم امروز به مناسبت روز پدر اپ ميکني و دوباره يه پست قشنگ مثل اوني که سال پيش نوشتي ميزاري
سلام عزيزم.مرسي كه بهم سرزدي.
ايشالا دفعه ديگه به سلامتي هرجوري كه دوست داري زايمان كني.نگو نه .ديگه نه كه خودم ..................ميكنمااااااااااااااااااا.
تو كه انقدر خانمي و اميدت زياده بايد هميشه اميدوار باشي و بقول خودت اون كوچولوي نازنين فرشته اي بود كه پيغامي اول براي تو و بعد براي همه ماها داشت كه هركس بنابه درك خودش اونو دريافت كرده.
پس كم كم آماده پذيرش يه فرشته ناز ديگه از خئاي مهربون بشو.باشه عزيزم.درضمن آدرس بلاگ جديد تنديس اينه.اگه خواستي از اين به بعد بيا اينجا.
مي بوسمت و دعات ميكنم.ماهم محتاج دعاييم.
سلام ري راي عزيز.بهتري؟خوبي؟
براي آرامش وجودت دعا ميكنم و دوستت دارم.
موفق و شاد باشي.
باي
به نام خدا
با مطلبي جديد آپ هستم
منتظر قدوم سبز شما هستم .
خانم خانمااا چي شد ؟ اومدني شدي يا نه؟
سلام
نمي دونم ري ر ا جان شما رو دعوت كردم براي شركت در صعود قلم يا نه
اگر دعوت نكردم شرمنده از قلم افتاديد
خواهش مي كنم زمان و مكان صعود قلم رو پيشنهاد بديد
بيصبرانه منتظر شما و حضور پر شور شما هستيم
حكمت وزيدن بادنه براي رقصاندن برگهاست
نه براي جنباندن و شكست شاخه ها
كه براي امتحان ريشه هاست...
چقدر احساسات زيبا و طبع لطيف تو اين وبلاگ ديدم
زيبا مي نويسيد و البته تاثيرگذار...
هميشه برقرار باشيد