تو ميگويي درخت،
اين روزها
پيش از خواب
به باختن برگهاي زردش فکر ميکند
يا به جوانههاي سبز بهار؟
گوشه پارچهاي برفي رنگ
شاخهها سبز شدند
روي هر شاخه، گلي ميرويد
مادرم مثل بهار
گوشه پارچه، گل ميسازد
و نخ گلدوزي
شيره خام گياهي است که در ساقه گلها جاريست
خواهرم توي حياط
دوست دارد که گل از شاخه بچيند، اما
گنجشکي
خواب گل ميبيند
ذهن گنجشک پر از عطر گل است
روي ديوار حياط
گربهاي آمد و گل پرپر شد
***
نخ گلدوزي او کوتاه است
مادرم ميترسد
غنچهها وا نشوند!...