براي آرام جانم:
« فرزند زاده نشده ي خواهرم »
که فرصت زندگي در اين دنيا را پيدا نکرد :
فرشته ي کوچولوي من ... / عزيز قلبم ... / آرام جانم ...
آغاز و پايان سفرت ، خيلي کوتاه بود ... خيلي ...
سفرت بخير / به آساني / ماه آسمانم ...
تو را هميشه / هميشه عاشقا نه دوست خواهم داشت ...
___________________________________________________
براي پروردگار م که لطيف است و رحمتش بي انتها :
بر وجودم تنها چيزي که غوغا ميکند تنها نام تو و عشق توست .
بگذار تا برايت از دلتنگيهايم بگويم که از جدايي هاست و از دوريها .
اي عاشق هرچه عشق و اي لطيف هرچه لطافت .
من خاکسارانه خودرا به پايت مينهم و تورا در همه چيز جستجو ميکنم .
حتي در غمهايم ...
کجا روم که جز تو عاشقتري بيابم ؟
خداي من :
فرشته ي کوچکم با خستگي / با پر و بال زخمي بسوي تو مي آيد ...
بر او نگاه کن و چشم دار ...