• وبلاگ : هديه آسماني
  • يادداشت : كوه با اولين سنگ بوجود مي آيد و انسان با اولين رنج ...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 69 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    + ندا 
    چقدر اين موضوع رو خوندم توي كتابها كه اين پديده ها نيستند كه روي ما تاثير ميذارند بلكه پردازش در ذهن ما و نوع رويكرد ما با اون پديده هاست كه نوع واكنش و احساس ما رو تعيين ميكنند ... باورش سخت بود اما الان با نوشته ي تو باورش كردم پس ميشه واقعا مي شه از يك رويداد بي نهايت زجرآور و وحشتناك يك آرامش عميق گرفت مي شه از ناباورانه ترين غم دنيا آگاهي و صبر گرفت ... واقعا چقدر بالا و پاييني زندگي درس براي ما داره ... چقدر گاهي از كنار اين درسها ساده گذشتيم و رشد نكرديم ... و چه خوب كه انسان هميشه هوشيار باشه ... اميد دلنشيني پشت نوشته هات بود كه ميدونم راحت بدست نيومده ... ممنون كه همه رو از انتظار در آوردي تقريبا 180 نفر منتظر بودن...

    مهربانم ، اي خوب!

    ياد قلبت باشد، يک نفر هست که اينجا

    بين آدم هايي، که همه و سرد و غريبند با تو

    تک و تنها ، به تو مي انديشد

    و کمي،

    دلش از دوري تو دلگير است....

    مهربانم، اي خوب!

    ياد قلبت باشد، يک نفر هست که چشمش، به رهت دوخته بر در مانده

    و شب و روز دعايش اين است

    زير اين سقف بلند،هرکجايي هستي ، به سلامت باشي

    ودلت همواره،محو شادي و تبسم باشد....

    مهربانم ،اي خوب! ياد قلبت باشد،

    يک نفر هست که دنيايش را،

    همه هستي و رويايش را ،به شکوفايي احساس تو پپيوند زده است

    و دلش مي خواهد،لحظه ها را با تو ، به خدا بسپارد....

    مهربانم،اي خوب!

    يک نفر هست که با تو

    تک و تنها با تو

    پر انديشه و شعر است شعور

    پر احساس و خيال است و سرور

    مهربانم! اين بار، ياد قلبت باشد،

    يک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزديک است

    و به يادت، هر صبح ، گونه سبز اقاقي ها را از ته قلب و دلش مي بوسد

    و دعا مي کند اين بار که تو

    با دلي سبز و پر از آرامش، راهي خانه خورشيد شوي

    و پر از عاطفه و عشق و اميد

    به شب معجزه و آبي فردا برسي....

    + توت فرنگي 

    سلام فاطمه جان خوبي گلم بازم بيا بنويس ما منتظريم

    عزيزم آپ كردم

    ري راي صبور و مهربونم خوشحالم كه نوشتي.
    مطمئن باش جاي پسرت از جايي كه ما هستيم خيلي بهتره
    + يه آدم ديگه 

    سلام!

    بزرگ شدي ري را بزرگ!!!!

    صبور باش و سربزير و سخت......!

    خوشحالم که باز آمدي...
    خيلي خوشحالم...
    + ققنوس 

    فرشته ها چه آرام و بي صدا مي آيند و مي روند !

    حتي خيلي وقتها آمدنشان را متوجه نمي شويم

    مي آيند .. مي روند .. مي گويند .. مي خندند .. مي گريند .. مي رقصند

    طوفان به پا مي كنند ... مي چرخند و مي خوانند و غم و شادي را زمزمه مي كنند

    چه خوب ...!

    ولي غم بزرگ آن است كه بودنشان را در نبودنشان مي فهميم ... در سكوت !

    وقتي مي روند و خبري نمي آيد .. صدايي بر نمي خيزد و جز صبر ما را چاره اي نيست

    آنگاه است كه ياد اولين صدا .. اولين كلام .. و يا اولين ديدار، وجودمان را به لرزه مي نشيند

    آرزوها در وجودمان دوباره خانه مي كنند .. و اميد طلوع خورشيد غروب كرده، آنچنان سر مست و شادمانمان مي سازد كه شب را فراموش مي كنيم .. حتي شعراي درخشان مغرورش را

    خيلي خيلي خوشحالم كه اومدي يك خبري ازخودت بدي..هزاربار وبلاگت راباز كردم ببينم ازت خبري شده يانه؟خوشحالم ميدونم كه تو خوشحال نيستي .ولي خيلي خوبه كه به رضاي خداو مقدراتش راضي شدي الحمدلله

    چندوقت ژيش يكي ازدوستان بعداز8 سال نازايي صاحب يك دوقلو ژسرشد و يكيشون هومون روزاول رفت و يكيشون بعد از15 روز زندگيميدونم خيلي سخته ولي براي اون زن كه 8 سال انتظاركشيده خيلي سختخ كه الان هيچي كنارش توبغلش نيست

    صبورباش عزيزم

    توراخدا بيشتربياواسمون حرف بزن بيشتر خاطراتش رابرامون بگو اينطور آدم آرومتر ميشه

    هميشه به يادتم

    + حوري آسمان 

    پس به وجود اومدنت رو با تمام وجودم تبريك ميگم ري را جان.

    استاد بنده هستند
    + قزمولك 

    قابل توجه همه!

    ري راي ما!ستاره درخشان قطبي ما ! نا اميد نيست.

    از نا اميدي نمي گويد.

    ري را قصه ي بزرگ شدن را روايت ميکند.

    ري را راه مي نماياند!

    + قزمولك 

    من مي دونستم.

    دير شكستي اين سكوتو.اما خوب شكستي!

    خوب مثل هميشه!

    + توت فرنگي 
    + توت فرنگي 

    فاطمه جان كي مياي تهران گلم

    + توت فرنگي 

    حالا كامل خوندم و عكس اين فرشته كوچولو رو هم ديدم ميدونم فاطمه جان خيلي سخته خيلي نميدونم چي بگم ولي از خداي مهربون ميخوام كه تو بهترين زمان سالمترين هديه آسمونيش رو بذار تو دل مامان فاطمه ميدونم كه جاي اين پسرت رو هيچي نميگيره

    ولي اميدوار باش

     <      1   2   3   4   5      >