بازهم م يگويم تو لياقت امتحاني را داشتي كه كمتر كسي از ان سربلند بيرون مي ايد.
دوست خوبم من كمترين كار را هم نتوانستم بكنم انقدر در اين مواقع عاجزم كه حدي نداره .اصلا نمي توانم تسلاي دل كسي باشم چون خودم عمق اندوه كساني را كه غم دارند درك ميكنم .روزي بگذار ارام تر بشوي و من هم فرصت بيشتري داشته باشم باهات دردل زياد دارم .مي دانم حرف نمي تواند مرهم دل باشد .اما مطمئنم امير علي با اون اسم زيبايش الان گوشه اي از بهشت ارام و راحت زندگي مي كنه و بازهم كاملا اطمينان دارم از دنياي ما خبر داره و تنها غصه دل كوچيكش نگراني تو باباي مهربانش است .اما شايد چاره اي نداشته به قول پدرش روخ بزرگش تو كالبد دنياي كوچك ما جاي نگرفته.
من كاملا ايمان دارم كه اون براي تو و پدر گراميش بهترين ها را از خدا خواهد خواست .همان طور كه من بنده سراپا تقصير از خدا خواستم .اميدوارم خدا صدايم را شنيده باشه .
سلام..............نمي دانم چه بنويسم و چه بگويم .......نمي دانم كار خوبي بود كه من دير فهميدم يا نه..........باور مي كني دلم سراسر غم است چه بگويم وقتي پيامك را ديدم چه حالي شدم نه ري را جان مگر مي شود تو ليافت مادري نداشته باشي تو كه سراسر عشفي و مهرباني.....شايد باور نكني كه چقدر برايم سخت است.......من تمام لجظات بارداري ام را با تو بودم
جركاتشان را با هم چك مي كرديم........الان خوب مي فهمم جه مي گوييي
دنبال غذا گشتن نوزاد ...........دلم گرفت خيل ي گرفت به اندازه تمام دنيا......م
مگر نه اينكه پسرت دامادم بود......جتي دلم نمي خواهد لباسهايي را كه با هم خريديم نگاه كنم........
ري را دلم نمي خواهد باور كنم كه اميرت رفته.........اميرت هميشه برايم زنده است.........هر روز ياد تو و اميرت مي افتم و اشك مي ريزم ......باور مي كني دلم نمي خواهد به تو بگويم كه حتما حكمتي داشته بايد صبر كرد شايد نوزادي ديگر...........نمي خواهم از اين حكمتها ......مي بيني ري را شايد ناشكر شده باشم من ري را شاد خودم را مي خواهم كه با هم از آينده نوزادمان مي گفتيم........................
نمي خواهم باور كنم ولي از قرار رسم زمانه است..........ببخشيد كه ناراحتت كردم حال خودم هم جوري نيست كه به توانم كسي را دلداري دهم و يا جكمتش را بفهمم...........
وايي وايي خداي من چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خيلي ناراحتم خيلي متاسفم
بغض گلومو گرفته توان حرف زدن و فكر كردن ندارم
ري راي عزيز، نميدونم چي بپم، مدتها بود مي اومدم وبلاگت براي اينكه خبري بشنوم و انتظار چنين خبري رو به هيچ عنوان نداشتم. خيلي خيلي ناراحت شدم و متاسف. ميفهمم كه چه دردي رو تحمل ميكنيد و چقدر سخته براتون. از خدا ميخوام كه صبر زيادي بهتون بده، خيلي زياد كه بتونيد با اين مسئله كنار بيايد. حتماً حكمت و صلاحي در كار بوده. شايد اگر قسمت امير كوچولو برگشتن به آسمون بوده، بهتر بوده كه زودتر باشه تا مدت اخت شما به هم بيشتر نباشه.
نميدونم. برات از خدا صبر ميخوام.
قربونت بشم ري را عزيزم
خيلي ناراحت شدم و چقدر اشك ريختم
نميدونم چه بايد گفت فقط اينكه توكل كن به خدا و راضي باش به رضايش
نميدونم چرا چرا خداي مهربون اين فرشته آسمونيا رو از ما گرفت اما هيچ كاري بدون حكمت نيست
به راستي چرا رفت
سلام ري را خانوم
من براي اولين بار به وبلاگتون اومدم و اونم زيبايي و قشنگي نام وبلاگ و اسمي داريد . ولي قلبم شكست با خوندن اين لحظه هايي كه بر شما گذاشت . منم در غم خود شريك بدونيد . مي دونم خيلي سخته . نمي دونم تقدير خدا اين بود كه فرشته كوچولوتون نباشه . اي خدا ... اميدوارم خدا دل مهربونتو آروم كنه تا بتوني آماده و محياي يه جانشين ناز و خوشگل ديگه اي باسه اين هديه آسماني باشي.
صبور و قوي باش
من رو هم در غمتون شريك بدونيد من به وبتون سر مي زدم و از خوندنش لذت مي بردم و با خودم مي گفتم كه چه جالب تخت وكمد ش عينه سرويس خواب آرتينه منه انشااله اين مثل آرتين من نباشه و صحيح و سالم به دنيا بياد ولي اينبار كه مطلبت رو خوندم شكستم و به يادعذابهايي كه خودم كشيده بودم افتادم بچه من 2 ماه تموم با مرگ دست و پنجه نرم كرد عذاب كشيد سوراخ سوراخ شد نزديك 1 ماه ان آي سي يو بستري شد به ونتيلاتور وابسته شد دكترا جوابمون كردن من هم از خدا خواستم كه خدايا هر چي كه به صلاحمونه اون اتفاق بيفته من آرتينم رو سالم مي خوام اگه قراره بمونه و عذاب بكشه من نمي خوام
شايد اگه گل پسر شما هم مي موند عذاب مي كشيد و شما هم اينرو نمي خواستيد پسرتون بهترين جاي ممكنه هديه آسموني شما به جايگاه اصليش برگشت قوي باشيد و به مادراني فكر كنيد كه بعد از چند سال دلبستگي پاره وجودشون رو به دل خاك مي سپارن
از خدا براي شما و همسر صبر آرزومندم...
واقعا متاسفم.
عزيزم تو شايسته مادري بودي و هستي
امير علي پاك و بي نظير آد و پاك و بي آلايش رفت
مطمئن باش اولين قطره شيري كه در دهانش چكاندي حافظ تو و خانواده ات خواهد بود
از صميم قلب با گلويي بغض كرده برات آرزوي بهترين هارا دارم
ميبوسمت ري را ي عزيز
شنيدن صدات آرومم كرد...انگار يه سطل آب ريختن رو سرم....
اين آرامش-حتي اگه فعلا تو ظاهرت باشه- هديه ي امير عليه
از خدا آرامشه بيشترتو ميخوام.
سلام مامان مهربون
سلام مامان شيرين زبون
سلام ري را جان
شما منو خوب نمي شناسي ولي من با شما و امير علي عزيز حدود 9 ماه همراه بودم.(چند بار هم براتون پيغام گذاشتم)
روز جمعه كه وبلاگ شما رو خوندم و از اين اتفاق تلخ خبردار شدم ، بعد از آه و حسرت .ناخوداگاه فقط به ذهنم مي ياد كه: چه امتحاني كرد خدا شما رو..
و مطمئنم كه سربلند خواهي بود و هستي . و امير علي نازنين در بهشت منتظر شماست. غير ممكنه كه اين كوچولوي بهشتي منتظر مامانش نباشه. غير ممكنه كه بهشتي نباشه.
از خدا مي خوام كه به شما صبر بده و شمارو در اجر مادر حضرت علي اصغر سهيم كنه.
از خدا مي خوام كه به شما صبر بده و به زودي زود دوباره به شما يك هديه آسماني بده.
از خدا مي خوام كه به شما و همسرتون صبر و سلامتي بده و شما رو از زمره رستگاران در اين دنيا و در آخرت قرار بده.
ياالله.
ري را عزيز سلام
بيا و آپ كن ما بيشتر نگران حالت هستيم عزيزم
خدا بهت صبر بده خواهرم
بيا بنويس از حالت خانمي تنها نمون