• وبلاگ : هديه آسماني
  • يادداشت : اميرم رفت! بهارم رفت. همه صبر و قرارم رفت ...
  • نظرات : 43 خصوصي ، 146 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10      >
     

    واي واي واي بر من ....

    نه نگو رفت ....بگو حاودانه شد ...اميرعلي عزيزت حاودانه شد ....

    صبر خدا به تو نازنينم .....

    داغونم كردي ..داغون .....

    نه !!! كودك تو دردانه ي خداي بزرگ بود ....آره تك گل خداي بزرگ بود ....

    صبرت زياد بانوي مهربان و مادر نازنين اميرعلي سروش .

    گريه امانم نميده ....واي بر من ....

    ري را گفتم كه حكمتي است در كا رخدا نمي دانم .درك نميكنم .حتي راحت با حكمتها كنار نمي آيم. از ديدن خانواده اي مي آيم از فاميل مادري .

    مادر پزشك و ثروتمند و مشهور شهر به خوش نامي و هر آن چه خوبست و مقيم آمريكا .و پدر هم دكتراي يك رشته مهندسي دختري 2.5 ساله دارند مدتي طولاني است براي فرزند خواندگي اقدام كرده اند .حالا پس از مدتها دوندگي بالاخره دختركي دوماهه را از بهزيستي يكي از محروم ترين شهرها به فرزند خواندگي پذيرفته اند .دخترك پدر و مادرش را در تصادفي از دست داده مادر مرگ مغزي شده و كودك را از شكمش بيرون آورده اند .به يتيم خانه سپرده اند دخترك را و حالا در اين خانواده با اينده اي درخشان روبرو است .دخترك از شهري مي ايد كه در ازاي فقط 50 هزار تومان به كنيزي دختران را مي دهند لابد مي داني كجا را مي گويم .حالا امريكا مي رود درخانوادهاي ثروتمند و تحصيلكرده زندگي ميكند و دور دنيا را خواهد گشت .و مادربزرگش مي گويد ما بچه را به امريكا مي بريم و پزشك خواهد شد .

    مي بيني در حكمت خدا ماندم ياد تو امير علي ياد ان مادر مرگ مغزي شده ياد بچه اي كه بايد مي ماند و بايد به اين خانواده مي رفت .شايد شايد بايد به خود بقبولاني كه حكمتي است .مي دانم سخت و ناگوار است خيلي زياد دور از درك من و امثال من .

    خدا ياري ات دهد .انچه هست اين است نه اين كه تو لياقت مادري ندار ي بيش از همه .تو لياقت امتحاني را داري كه كمتر كسي از ان سر بلند بيرون مي ايد

    + shiva 
    Salam,
    To behtarin va bozorgtarin madare donya hasti, va bishtar az hame liyaghate madar shodan va madar boodan ra dari. behtarin ha baraye to va hamsarat khahad amad. faghat sabr kon, ghol midaham...be khoda ghol midaham.
    Miboosamat.
    + مارتيا پسر دوست داشتني ام 

    گل من دوست خوبم يادت باشد كه ما همه مطيعيم مي دانم سخت است بايد راضي بود .راضي به رضاي او .

    اما نمي دانم راا به اين غم رضا داده اما شايد اينده اي را كه او مي بيند ما نمي بينيم

    ري راي گلم

    از شنيدن پر كشيدن جيگر گوشت خيلي متاثر و متاسف شدم.از خدا براي تو و همسر عزيزت واقعا طلب صبر مي كنم.نمي تونم بگم دركت مي كنم كه اگه بگم دروغ محضي بيشتر نيست اما مي گم اميدوارم خدا قدرتي بهت بده تا تاب تحمل چنين غمي را پيدا كني.مي دونم خيلي سخته براي يه مادر كه نه ماه همه وجودشو درون خودش بپرورونه و بعد اون رو از دست بده اما حتما خدا مصلحت ديگه ايي رو براي تو در نظر داره...

    مطمئن باش الان امير علي تو ،تو گوشه ايي از بهشت راضي و شاده.

    مواظب خودت خيلي باش عزيزم.

    + هنا 

    ري راي عزيز...

    چي بگم...نازنينت را که ديدم اشکهايم بيشتر سرازير شدند...فقط از خدا مي خوام که آرومت کنه...هديه ات آسموني بود و آسموني موند...ري را جان برايت دورادور آغوش گرم خدا رو آرزو مي کنم که تنها مرهم چنين بار سنگينيه...

    خيلي وحشت زده و ناراحتم . توي اين مدت هر روز به وبلاگت سر ميزدم كه شايد عكسي از پسر گلت بذاري .

    ولي آخه چي شد . باورم نميشه . خيلي داغون شدم . اميدوارم خدا به تو و همسرت صبر بده .

    عزيز دلم هيچي نميتونم بگم خيلي خيلي غصه خوردم...فرشته آسمونيت هديه الهيت اميدوارم يه هديه ديگه به زودي از خدا بگيري كه دل شكسته ات رو مرهمي باشه

    سلام ري را جون

    واقعا متاسفم ...

    به يه مادر مصيبت ديده و دل شكسته هي ميتونم بگم ....

    مطمئن باش ما مادرا خوب دركت ميكنيم .

    ني ني منم وقتي بدنيا اومد حالش بد شد و بردنش زير دستگاه ...

    همه فكر ميكرديم نميمونه ...

    ولي اون مثل كوچولوي تو بالهاشو همراهش نياورده بود .

    ازت ميخوام كه بازم بنويسي ...

    از فرشته ات بنويس و اروم شو ...

    انقدر ازش بنويس تا خدا يه هديه ي اسموني ديگه بهت بده ...

    بذار بچه ي بعديت بدونه چه برادر معصوم و نازي رو از دست داده ...

    بنويس ...

    واي ري را جان تمام بدنم يخ كرده خدا بهتون صبر بده

    چرا اينطور شد؟؟؟؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    نمي دونم چي بنويسم

    اصلاً نمي تونم بنويسم

    با اين همه بغض چه كنــــــــــــــــــــــــــــــــم...

    خدايا ....

    منو فاصله و دوري و اينهمه دردددد..............

    كاش پيشت بودم ري را جان!

    ((مامانم گفت بگم كه براي اونم همين اتفاق افتاده،گفت كه بگو كوچولوت دم در بهش نشسته منتظر كه وقتي رفتي پيشش به همه بگه اون مــادر من بود... اون عاشقم بود...

    بعدشم با خودش ببرتت بهشت...))

    از خدا براي تو و همسرت صبــوري آرزومندم...

    هر چند كه جز گريه و دعا از راه دور كاري ازم بر نمياد...

    سلام
    من واقعا متاثر شدم وقتي وبلاگتون رو خوندم اميدوارم باهاش کنار بيايي ميدونم سخته از خدا ميخوام يک فرشته ديگه به شما هديه کنه شايد کمي دردتان کمرنگ شود البته ميدونم سختي زيادي رو تحمل ميکني
    + مارتيا پسر دوست داشتني ام 

    هر روز سر مي زنم هر روز روزي چند بار .انتظار بيهوده و بيجايي است كه بياييم و ببينم نوشته اي .اما نوشتن شايد و شايد اندكي مرهم شود بر دل غمديده ات .مي دانم دلت شكسته تا كي بتواني اين دل شكسته را بند بزني .ولي با همه گله ها كه تو و من از خدا كرده ايم شايد مصلحتي د ركار پروزدگار است كه ما بيخبرانيم .

    امير علي فرشته اي بود كه تاب دوري پروردگار را نياورد خواست همان سجده كننده به درگاهش باشد براي هميشه تا خورنده ميوه ممنوعه .خواست آسماني باشد .

    مهربان دوستم خدا ياور دل تو و همسرت

    + فاتح 

    باورم نميشه. جدي ميگي؟ كاش توضيح ميدادي چرا؟ چطوري؟ فاطمه ي عزيز ما آدما همه هديه ي خداييم و او خود بنا به صلاحديد مدت زيستن مان را مشخص مي كنه. پس اميدوارم هر چه زودتر اين اوقات سخت و بسيار دردناك برات رنگ و بوي اميد و نشاطي دوباره بگيره و خرسند باشي از جايي كه او معصوم زيبا در آن خفته است.

    باز امروز اومدم بهت سري بزنم. نمي دوني چه حاليم به خدا. همش به فكرتم. خدا به تو و همسرت صبر بده. امير علي هم كه مرغك باغ ملكوته. مطمعنم اونجا خوش و خندانه گل كوچولوي عزيز. خدايا ري را و شوهرشو به تو مي سبارم. كمكشون كن.
     <    <<    6   7   8   9   10      >